خدایا ذره ای به عظمتت پی بردم، زمانی که فهمیدم یک جنین سه میلیمتری در اولین روزهای حیاتش قلب دارد و از این طریق در سونوگرافی مشخص می شود. زمانی که به اندازه ی یک لوبیاست اما اندام ها اندک اندک در حال شکل گیری هستند.
زمانی که به رشد و نمو جنین فکر کردم و مطالعه کردم هیچ کدامشان در ذهن کوچک من نمی گنجید و هر بار تو را ستایش کردم.
یادم نمی رود روزی که بهترین نوا در گوشم طنین انداز شد. صدای قلب مهربان و کوچکی که تند و تند می تپید. زیبا بود و بی نظیر، بی اختیار لبخند زدم. صدایش را مثل یک خاطره ی زیبا در موبایلم ضبط کردم.
هر روز و هر بار خدا را شکر می کردم. دفتری درست کردم و خاطرات خوب آن روزها را می نوشتم. گاهی از اضطراب ها و گاهی از دردها و مشکلات جسمی.
خدایا باور و ایمانم به تو هر روز بیشتر می شود.
مادر عزیزم هر روز عاشق ترت می شوم. در روزهای پردرد کنارم بودی و برایم دعا کردی. امروز چهار ماه است که من مادر شدم.می دانم که فرزندم جبران هیچ کدام از زحمت هایم را نمیتواند بکند، گاهی از خستگی بیخوابی هایش و گاهی هم با گریه هایش گریه می کردم. من هم اگر هر روز دست و پاهایت را پر بوسه کنم جبران ذره ای از محبت های بی دریغت نخواهد بود.
در آخر دعایتان می کنم، اگر درگیر خوشگذرانی های گذرای زندگی هستید و از نعمت پدر و مادر شدن بی بهره، امیدوارم خیلی زود به این نتیجه برسید و طعم شیرین آن را در کنار سختی هایش بچشید. اگر هم این امکان برایتان نبوده انشالله خیلی زود از جانب خداوند لوازم آن برایتان فراهم شود. اگر هم مجردید خوب کمی به فکر آینده باشید و کمی هم عجله کنید. ما برای روزگار پیری نیاز به همدم هایی مثل همسر و فرزندان داریم.
ایام به کامتان خوش
و
منتظر اتفاقات خوب در زندگیتان باشید.
التماس دعا- یاعلی